
- بهمن ۹ ۱۴۰۳
- گروه ویژند
مدیریت بحران برند
چگونه از بحرانها برای تقویت برند استفاده کنیم؟
مقدمه
در دنیای کسبوکار، هیچ برندی از بحرانها در امان نیست. مشکلاتی مانند نارضایتی مشتریان، اشتباهات روابط عمومی، حملات رقابتی، یا حتی بحرانهای جهانی میتوانند تأثیر مخربی بر برندها داشته باشند. اما برندهایی که استراتژی مدیریت بحران مؤثری دارند، میتوانند نهتنها از این چالشها عبور کنند، بلکه اعتبار خود را نیز تقویت کنند.
۱. مدیریت بحران در برند چیست؟
مدیریت بحران، مجموعهای از اقدامات برنامهریزیشده است که برندها برای کاهش تأثیرات منفی یک بحران بر اعتبار و تصویر برند انجام میدهند. این فرآیند شامل: تشخیص بحرانهای احتمالی
آمادگی برای واکنش سریع
برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان
بازیابی اعتماد مشتریان
مثال: در سال ۲۰۱۸، برند Starbucks به دلیل یک حادثه تبعیض نژادی با بحران شدیدی مواجه شد. این برند بلافاصله اقدام کرد، تمام شعب خود را برای یک روز تعطیل کرد و کارمندان را تحت آموزش تنوع و برابری قرار داد. این حرکت، به بازسازی اعتبار برند کمک کرد.
۲. انواع بحرانها
بحرانهای روابط عمومی: مانند اظهارات نامناسب مدیران، تبلیغات توهینآمیز، یا واکنشهای منفی در شبکههای اجتماعی.
مشکلات کیفیت محصول: مانند نقص فنی یا خطرات ایمنی در محصولات.
حملات رقابتی و شایعات: برندها گاهی با کمپینهای تخریبی از سوی رقبا یا شایعات نادرست مواجه میشوند.
مشکلات حقوقی و قانونی: مانند شکایتهای مشتریان، تحریمها یا نقض قوانین تجاری.
بحرانهای جهانی و اقتصادی: مانند همهگیریها، رکود اقتصادی یا تحریمهای بینالمللی.
مثال: در سال ۲۰۱۶، برند Samsung با بحران ناشی از انفجار گوشیهای Galaxy Note 7 روبهرو شد. سامسونگ با پذیرش مسئولیت، جمعآوری محصولات معیوب و ارائه مدلهای جایگزین، توانست اعتماد مشتریان را بازیابی کند.
۳. استراتژی های کلیدی برای مدیریت بحران برند
3.1. پیشگیری و آمادگی
برندهای هوشمند پیش از وقوع بحران، سناریوهای مختلف را پیشبینی و برای آنها برنامهریزی میکنند. این اقدامات شامل:
– ایجاد تیم مدیریت بحران: گروهی از متخصصان که در زمان بحران واکنش مناسب را طراحی و اجرا میکنند.
– بررسی ریسکها: شناسایی نقاط ضعف برند و تحلیل تهدیدهای احتمالی.
– برنامه ارتباطی در بحران: تعیین استراتژی برای نحوه اطلاعرسانی به مشتریان، رسانهها و کارکنان.
مثال: برند Johnson & Johnson پس از بحران مرگ چندین نفر بر اثر مصرف قرصهای آلودهی Tylenol در دهه ۱۹۸۰، با برنامهریزی دقیق، فرایندهای امنیتی خود را بهبود بخشید و استانداردهای بستهبندی دارو را تغییر داد.
3.2. واکنش سریع و شفاف
در زمان بحران، سرعت عمل و شفافیت در ارتباطات، حیاتی است. برندها باید:
– مسئولیتپذیر باشند: گروهی از متخصصان که در زمان بحران واکنش مناسب را طراحی و اجرا میکنند.
-از تأخیر در پاسخگویی اجتناب کنند:اطلاعرسانی دیرهنگام میتواند شایعات و خشم مشتریان را تشدید کند.
– ارتباط مستقیم و صادقانه با مشتریان داشته باشند: مردم انتظار دارند که برندها درباره بحران با آنها شفاف باشند.
مثال: در سال ۲۰۱۹، برند KFC در بریتانیا با کمبود مرغ مواجه شد و نتوانست سفارشات خود را تأمین کند. این برند بهجای پنهانکاری، با تبلیغی طنزآمیز و عذرخواهی رسمی، واکنش مثبت مشتریان را دریافت کرد.
3.3. بازسازی اعتماد مشتریان
پس از کنترل بحران، برندها باید برای بازسازی اعتبار و اعتماد مشتریان اقدام کنند. این مرحله شامل:
-ارائه راهکارهای جبرانی مانند تخفیفها، محصولات جایگزین، یا خدمات ویژه برای مشتریان آسیبدیده.
– اجرای اصلاحات و تغییرات لازم برای جلوگیری از بحرانهای مشابه.
– ارتباط مستمر با مشتریان برای نشان دادن تعهد برند به بهبود.
مثال: برند Toyota پس از بحران فراخوان میلیونها خودرو به دلیل نقص فنی، با تقویت سیستم کنترل کیفیت و ارائه برنامههای جبرانی، موفق شد اعتماد مشتریان را بازیابی کند.
۴. نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در مدیریت بحران
شبکههای اجتماعی میتوانند بحران را تشدید یا کنترل کنند. برای مدیریت بحران و برندسازی احساسی در فضای دیجیتال: در لحظه پاسخ دهید: برندها باید در سریعترین زمان ممکن به شکایات و انتقادات پاسخ دهند.
از زبان صمیمانه و انسانی استفاده کنید: پاسخهای رسمی و روباتیک میتوانند اثر معکوس داشته باشند.
کمپینهای مثبت راهاندازی کنید: انتشار محتوای مثبت برای منحرف کردن توجه از بحران میتواند مفید باشد.
مثال: برند Pepsi پس از انتشار تبلیغی جنجالی که به اعتراضات اجتماعی بیاحترامی کرده بود، بلافاصله تبلیغ را حذف و بابت آن عذرخواهی کرد. این واکنش سریع، مانع آسیب بیشتر به برند شد.
۵. نمونههای موفق و ناموفق مدیریت بحران در برندها
نمونه موفق: Johnson & Johnson (بحران Tylenol)
در سال ۱۹۸۲، چندین نفر در آمریکا بر اثر مصرف قرصهای Tylenol مسموم شدند.
این برند بهسرعت تمام محصولات را از بازار جمعآوری کرد، با مشتریان صادقانه ارتباط برقرار کرد و بستهبندی محصولات را بهبود بخشید.
این اقدام، باعث افزایش اعتماد عمومی به این برند شد.
نمونه ناموفق: Volkswagen (بحران تقلب در آلایندگی دیزل)
در سال ۲۰۱۵ مشخص شد که Volkswagen دادههای مربوط به میزان آلایندگی خودروهای دیزلی خود را دستکاری کرده است.
برند ابتدا حقیقت را انکار کرد، اما پس از افشای مدارک، مجبور به پرداخت میلیاردها دلار جریمه شد.
این بحران، اعتبار برند را تا حد زیادی کاهش داد.
۸ بحران در کسب و کار به همراه ۱۰ راهکار حل استراتژیک آن